کجایید ....

در روز عاشورا وقتى که اباعبد اللَّه تنها ماند و دیگر احدى از اصحاب و یاران و اهل بیتش نبود، آنگاه که آمد وسط میدان و اصحاب خودش را صدا زد، یکى از افرادى که در ردیف اول، نامشان را برد جناب زهیر بود: «یا اصْحابَ الصَّفا وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ یا مُسْلِمَ‏ بْنَ‏ عَقیلٍ‏ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ وَ یا زُهَیْرُ قوموا عَنْ نَوْمَتِکُمْ بَنِى الْکِرامِ وَ ادْفَعوا عَنْ حَرَمِ الرَّسولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ‏». خلاصه مى‏ گوید: زهیر جان! عزیزم! چرا خوابیده‏اى؟ بلند شو از حرم پیغمبر خودت دفاع کن.

پ.ن. از شهید مطهری ...

دیلم بنت عمرو، همسر زهیربن قین کیست ؟!

MokhtarNameh


دیلم دختر عمرو، همسر زهیر بن قین بن قیس انصاری بجلی
عده ای از افراد دو قبیله « بنی فزاره» و قبیله «بجیله» نقل کرده اند که: ما همراه زهیر بن قین از مکه خارج شده و رو به سوی شهرمان می رفتیم. کاروان ما در پی کاروان حسین(ع) حرکت می کرد. هرجا که امام(ع) اقامت می کرد و منزل می گزید ما کمی عقبت تر می رفتیم و در طرفی دیگر منزل می کردیم. در یکی از منزلگاه های بین راه که امام حسین(ع) آنجا اقامت گزیده بود، ما ناچار شدیم که در نزدیکی آن حضرت منزل کنیم، مشغول غذا خوردن بودیم که قاصد امام حسین(ع) سوی ما می آید، او نزدیک ما آمده سلام نمود و گفت: ای زهیر بن قین! اباعبدالله مرا به سوی تو فرستاده تا به تو بگویم که نزد او بروی. با شنیدن این پیام، همه ما لقمه های غذایی را که در دست داشتیم، انداختیم و چنان بی حرکت و بهت زده شدیم که گویی پرنده ای بر سر ما نشسته است. زن زهیر (دیلم بنت عمرو) رو به زهیر کرده و گفت: سبحان الله! پسر پیغمبر قاصد را نزد تو فرستاده که پیش او بروی و تو دعوت او را رد می کنی. برو ببین چه می گوید!


ادامه مطلب ...

اقدام خودجوشانه ی دانشجویان در تسخیر سفارت انگلیس+تصویری

در روز سه شنبه دانشجویان در یک حرکت انقلابی توانستند وارد سفارت انگلیس شده و آن جا را به تسخیر خود دربیاورن، و بعد از این پرچم انگلیس را پایین کشیده و آن را آتش زدند و پرچم ایران را به جای آن به احتزاز در آوردند و نماز شکر به جا آوردند و در فضایی زیبا در ماه محرم زیارت عاشورا خواندند. برای دیدن فیلم و تصاویر این تسخیر به لینک های زیر بروید: لینک فیلم ها
لینک تصاویر

نقش زهیر در حادثه کربلا

زهیر همسر خود را طلاق گفت، از یاران خود جدا شد، به اردوگاه حسینی پیوست و در شمار سربازان شیفته و فدایی امام حسین(ع)جای گرفت. او در طول مسیر در موارد گوناگون، از جای برمی خاست و به تایید سخنان امام می پرداخت. بخشی از مواردی که زهیرارادت راستین خود را به نمایش گزارد، چنین است:

1- حمایت از امام در ذو حسم

پس از برخورد امام با سپاه حر در محلی به نام ذو حسم (10) امام(ع) در جمع حاضران سخن گفت. آنگاه زهیر از جای برخاسته،به یاران امام گفت: شما سخن می گویید یا من آغاز کنم؟

گفتند: آری، تو سخن بگوی. 

زهیر، پس از به جای آوردن حمد وثنای خداوند، امام را مخاطب قرار داد و گفت: ای فرزند رسول خدا، سخنانت را شنیدیم... به خدا سوگند، اگر دنیا برای ماباقی بود و قرار بود در آن بمانیم و جدایی از این دنیا به معنای یاری تو بود; باز همراهی شما را برمی گزیدیم. امام(ع)،ضمن ستودن روحیه بالای او، برایش دعای خیر کرد. (11)

ادامه مطلب ...

زهیر بن قین کیست !؟

او از یاران بزرگ و با وفای امام حسین(ع) و مردی شایسته وشریف بود; رزمنده ای دلیر و جنگجویی توانا شمرده می شد و درمیان قبیله خود، که در کوفه سکونت داشتند، می زیست. وی را زهیربن قین بن قیس انماری بجلی می خواندند. (1)



ویژگیهای زهیر بن قین

1- شجاعت و پایمردی زهیر وی را بر آن داشت در کنار مدفعان اسلام قرار گیرد. او در برخی فتوحات اسلامی شرکت جست وافتخاراتی بزرگ به ثبت رساند. علامه سماوی در این باره می نویسد: «له فی المغازی مواقف مشهوره و مواطن مشهوده » (2) در جنگها مواضع مشهور و جایگاه مشهودی داشته است.

از موارد شرکت زهیر در فتوحات همانا شرکت در غزوه بلنجر است که خاطره ای نیز از آن باز گفته است. و در آینده به آن خواهیم پرداخت.

نمونه دیگرش حضور در کربلاست. او بحق بازوی توانای امام شمرده می شد. رشادت و دلاوری او چنان بود که امام حسین(ع) در روزعاشورا، هنگام تنظیم سپاه خود که بیش از هفتاد نفر بودند، وی را بر میمنه گمارد; حبیب را در میسره جای داد، خود در قلب سپاه قرار گرفت و پرچم را به برادرش عباس سپرد. (3)

2- از دیگر ویژگیهای زهیر سخنوری اوست که زبانزد خاص و عام ودوست و دشمن بود. او آنچنان بر گفتار مسلط بود که گاه از اومی خواستند در جمع حاضر شود و در دفاع از امام حسین(ع) سخن بگوید.

3- سومین ویژگی زهیر، که در حقیقت مهمترین ویژگی اوست، عشق به امام زمانش حسین بن علی(ع) است.

زهیر در گفتار و عمل، در راه و کربلا در مواقع مختلف، این ویژگی را بخوبی به نمایش گذارد. گفتارش در شب عاشورا و عملش در روز عاشورا بهترین گواه بر درستی این سخن است.

او در شب عاشورا، هنگامی که امام حسین(ع) اجازه رفتن به وی داد، اظهار داشت: «لا و الله لا یکون ذلک ابدا ا اترک ابن رسول الله(ص) اسیرا فی ید الاعداء و انجو انا؟! لا ارانی الله ذلک الیوم.» (4) نه به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهد بود. آیافرزند رسول خدا را در دست دشمنان اسیر بگذارم و خود را نجات دهم؟! خدای آن روز را به من نشان ندهد.

زهیر در راه مکه تا کوفه، هنگامی از خدمت امام حسین(ع) بازگشت، همسر و یارانش را مخاطب قرار داد و گفت:

من تصمیم گرفته ام همراه حسین باشم تا جانم را فدایش سازم و... (5)

ادامه مطلب ...