۱ ) ایدئولوژی و عقیده مشترک:
انقلاب اسلامی گر چه یک انقلاب شیعی بود اما در اصول دین، توحید، نبوت، معاد، قبله و قرآن با دیگر هستهها و جنبشهای اسلامی وحدت ماهوی داشت و رفتار و عملکرد چند دهه انقلاب نیز جدیت و توانمندی ایران در دفاع از حدود و ثغور اندیشه اسلامی را به نمایش گذاشت و مواضع روشن، مستقل و مبتنی بر احیای دین ایران اسلامی اعتماد و تعمیق اعتقاد آنها به صداقت دینی انقلاب اسلامی را تقویت کرد.
۲ ) دشمن مشترک:
انقلاب اسلامی به عنوان سکاندار جبهه اسلام و مسلمانان و جنبشهای اسلامی در مواجهه با جبهه غرب به محوریت آمریکا دارای دشمن مشترکی هستند که در صدد تسلط بر حدود جغرافیایی و به حاشیه راندن ایدئولوژی دین اسلام است.
انقلاب اسلامی از همان اوان شکلگیری سیاست خارجی خود را با محوریت شعار نه شرقی و نه غربی برای جنبشهای آزادی بخش تعریف کرد و با اعلام رسمی حمایت از نهضتهای رهایی بخش و تبدیل آن به اصل قانونی، خود را به عنوان هدایتگر صادق معرفی کرد. رهبران جنبشهای اسلامی با الگو پذیری از این تعبیر امام(ره) که فرمودند: «دشمن مشترک ما امروز اسراییل و آمریکا و امثال اینهاست که میخواهند حیثیت ما را از بین ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند. این دشمن مشترک را دفع کنید » همنوایی خود را با اهداف ضد استعماری و ضد استکباری رهبر انقلاب اسلامی اعلام کردند.
۳ ) طرح ایده وحدت اسلامی:
طرح وحدت مسلمانان به عنوان رمز پیروزی انقلاب، تداوم و توسعه آن به جهان اسلام عامل مؤثر درگرایش نهضتهای اسلامی به ایران بود. وحدت در ابتدا به عنوان یک رمز پیروزی از انقلاب اسلامی الگوی کاری جریانها شد، آنها دریافتند که اراده واحد و منسجم میتواند حلال مشکلات باشد، ایران همواره به عنوان خاستگاه و منادی وحدت محل رجوع جریانها برای مدیریت فرایند وحدت بوده است.
۴ ) مدیریت بحرانهای خاورمیانهای مثل فلسطین، لبنان و عراق از سوی ایران بود:
جمهوری اسلامی ایران همواره با اقتدار و استقلال و با پذیرش هزینههای سیاسی بسیار، همچنان از جبهه مقاومت و مردم فلسطین و مصالح جهان اسلام دفاع کرده است، در سختترین شرایط فارغ از مذهب و عقیده آنها مدافع و حامی آنها بوده است. مدیریت جمهوری اسلامی ایران در لبنان در هیئت حزبالله و در فلسطین در قالب حماس و جهاد اسلامی به عنوان جبهه مقاومت موفق عمل کرده است و تحت درایت هنرمندانه جمهوری اسلامی و عملکرد جریانهای مقاومت، جهان اسلام و جغرافیای عرب پس از ۶ دهه در حال خروج از انزوا و انفعال است، در حالی که جبهه رعبآور صهیونیزم مسیحی به محوریت آمریکا و اسراییل در دشوارترین شرایط سیاسی خود در تاریخ هدایت منطقه به سر میبرند. کارکرد منطقی و نتیجه بخش جمهوری اسلامی باعث اعتماد بیشتر جنبشها به ایران به عنوان کانون مدیریت و الگوی کارآمد شده است. به گونهای که جنبشها، حرکت خود را با افتخار متأثر و ملهم از الگوی ایران میدانند.
۵ ) الگوی مردم سالاری دینی:
عامل دیگر، به نمایش گذاشتن الگوی مدیریت جدید سیاسی با عنوان مردمسالاری دینی و مدیریت دینی در ایران است. ایران در دوران مدیریت نظام سیاسی متأثر از دین اسلام، توانسته است به قدرت برتر علمی منطقه تبدیل شود. استقلال و اقتدار خود را در مدیریت بحرانهای داخلی، منطقهای و جهانی به اثبات برساند و پس از قرنها به عنوان یک کشور جهان سومی نوعی نظم نوین در موضع هژمونی به جهانیان ارائه کند و تمامی معادلات سیاسی و امنیتی را به چالش بکشد.
ابعاد تاثیر (چیستی تاثیر)
انقلاب اسلامی چه تاثیری بر جنبشهای سیاسی اسلامی و بیداری بخشی به مسلمانان داشته است، در پاسخ به این پرسش میتوان به آثار متعدد و متنوع با ابعاد سیاسی، فرهنگی و امنیتی اشاره داشت:
الف ) تاثیرات سیاسی: یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران تجدید حیات سیاسی اسلام در گستره جغرافیای اسلام بودکه جریانها و جنبشهای سیاسی محور آن بود اما عمق این پدیده را باید در متن توده مسلمان جستجو کرد که در سه شکل در شرایط فعلی نمود عینی پیدا کرده است.
۱ ) انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه و مقاومت
۲ ) تلاش برای دستیابی به حکومت اسلامی (ارائه طرح حکومت اسلامی)
۳ ) نقش انقلاب بر جنبشهای سیاسی و جریانهای فکری در لایههای مختلف جوامع اسلامی
ب ) تاثیرات فرهنگی: نهضتهای اسلامی و جریانهای فعال متاثر از متن مردم جوامع اسلامی، شعائر وشعارهای انقلابی ایران مانند، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی مبارزاتی خود پذیرفتهاند. به تعبیر سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در دیدار حضرت امام(ره)، با ظهور انقلاب شما (اسلامی) ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش جهاد و مبارزه است. انتفاضه بارقهای از نور و بازتابی از پیروزیهای بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگترین تحول را در عصر ما به وجود آورد. شعارهای لاشرقیه و لاغربیه، اللهاکبر، هیهات منالذلة، الموتالآمریکا و اسراییل،... و دیگر شعارهای با صبغه مذهبی از جمله شعارهای صادراتی انقلاب اسلامی است که جنبشها و جریانها در تحرکات و راهپیمایی خود همواره به آن تکیه میکنند، این مضامین که خود هر یک محتوایی به فراخی یک مدل و الگوی سیاسی و مقاومتی در برخورد با رخدادها و عوامل آن دارد، در میان نسل جوان مسلمانان نیز رسوخ پیدا کرده و تاثیر مثبت و کارآمدی خود را به اثبات رسانده است.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک پدیده حائز خصلت فراملی، مرزهای جغرافیایی را در نوردید و در سطح کلان، فرهنگ، سیاست و نظام حاکم بر روابط بینالمللی را دستخوش تغییرات بنیادین کرد. در این میان جغرافیای اسلام به طور ویژه متأثر شد. از نمودهای این تاثیرات:
۱ ) حیات مجدد اسلام بر عرصه جهانی و گرایش روز افزون مردمی برای تشرف به دین اسلام.
۲ ) زنده کردن احساسات آزادی خواهانه و استقلال طلبانه در مستضعفان و محرومان جهان.
۳ ) گرایش به مذهب، فروپاشی افکار و اندیشههای بلوک شرق و به چالش کشیده شدن اندیشههای لیبرالیسم، اومانیسم و بلوک غرب.
۴ ) گرایش شدید و پررنگ به حجاب و ظهور آن در هیئت یک جنبش فعال و چالشزا برای کشورهای غربی، لیبرال و لائیک.
۵ ) به هم ریختن معادلات سیاسی و امنیتی قدیمی و به اثبات رساندن ناکار آمدی راهبردها و طرحهای نرم و سخت لیبرال دموکراسی و سرمایه داری به محوریت قدرتهای هژمون تاریخی در منطقه و جهان.
تاثیر انقلاب اسلامی بر راهبردهای امنیتی آمریکا
آمریکاییها یا بهتر بگویم جبهه صهیونیزم مسیحی به بهانه رخداد یازده سپتامبر به منظور تثبیت و استمرار هژمونی سیاسی و امنیتی و اقتصادی بر منطقه و حفظ وضع موجود در روابط بینالملل، طرح خاورمیانه بزرگ (خاورمیانه جدید) را با چند هدف مشخص تعریف و ارائه کرد؛ مرکز ثقل این طرح جغرافیای اسلام بود که خاورمیانه نقطه آغازین برای استقرار این طرح با اهداف ذیل بود:
۱ ) تسلط بر مراکز نفتی و دولتهای منطقه برای تامین فرایند ارزان، مطمئن و مستمر انرژی
۲ ) تامین امنیت و سلطه رژیم صهیونیستی بر منطقه خاورمیانه
۳ ) مهار و یا انحراف جنبشهای اسلامی برای جلوگیری از توسعه نفوذ آنها
۴ ) براندازی و یا مهار و محدودسازی جمهوری اسلامی ایران به عنوان موتور محرک جریان بیداری اسلامی
اما این اهداف خود تابع عوامل دیگر بودند
۱ ) درک و آگاهی از عمق بیداری اسلامی و نگرانی از تبدیل شدن این جنبش فکری به کارگردانان قدرت و مدیران و سیاستمداران آینده.
۲ ) نگرانی از تسلط عوامل بیداری اسلامی به عنوان قدرتهای هژمون سیاسی و امنیتی در منطقه خاورمیانه به عنوان هارتلند جهان اسلام و نقطه رقم زننده معادلات آینده.
۳ ) نقش برخی از سران منطقه و رژیمهای وابسته در جهان اسلام در تقویت نگرانی از رشد اسلامگرایی.
۴ ) نقش رسانهها و بنگاههای غربی و صهیونیستی در معرفی بیداری اسلامی به عنوان تروریسم و نماد خشونت.
۵ ) مهمترین دلیل، ظهور ایده صهیونیزم مسیحی به عنوان یک الگوی عقیدتی و ایدئولوژی با ویژگیهای افراطیگری، تصلب فکری و سیاسی است که پیگیر یک جنگ ایدئولوژیک و صلیبی است.
آمریکا که با راهبردها و طرحهای استراتژیک از پیش طراحی شده به دنبال مدیریت بحران و چالشهای خاورمیانه بود، با ناکامی بیسابقهای مواجه شد. راهبرد آمریکا در دو چهره سیاست مشت آهنین و جنگ نرم یا نبرد فرهنگی با تکیه به ابزار رسانه و انتخابات نمود یافت. در هر دو شکل با چالش جدی مواجه و کاملاً بینتیجه بود، تجربه افغانستان و ظهور مجدد طالبان، تجربه عراق و روی آمدن اکثریت شیعه با گرایش اسلامی، تجربه فلسطین و تقویت موقعیت سیاسی و اجتماعی جنبش سیاسی اسلامی حماس و جهاد اسلامی و سرانجام تجربه جنگ ۳۳ روزه و شکست تاریخی رژیم صهیونیستی و ایدههای آمریکا از جمله شواهد عینی شکستهای استراتژیک آمریکا در نیل به اهداف از پیش تعریف شده بود.