نقش وحدت اسلامی در بیداری اسلامی

مقدمه:
بیداری اسلامی پدیده امروزی نیست، بلکه موضوعی است مربوط به دهه های اخیر؛ البته تحولات جهان عرب در این روزها جهان را شگفت زده نموده است. خاورمیانه و شمال آفریقا در ماههای اخیر شاهد تحولاتی بوده که نتیجه آن دگرگونی در ساختار سیاسی و اجتماعی برخی از کشورهای اسلامی گردیده است. قیامهایی که جرقه آن در تونس در اوایل فوریه۲۰۱۱ زده شد و با فرار بن علی دیکتاتور حاکم بر این کشور ابعاد گسترده‌تری به خود گرفت. سقوط حسنی مبارک رئیس جمهور مصر پس از سه دهه حاکمیت نقطه عطفی در این تحولات بود که دامنه قیامهای مردمی را به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس وشمال آفریقا گسترش داد. هر چند که برخی از این قیامها همچنان به نتیجه نرسیده و غرب و نظام سلطه نیز با تحرکات گسترده به دنبال مصادره قیامها و حتی تزریق آن به برخی کشورهای هدف برای نابود سازی دولتهای مورد نظر می باشد، اما مجموع تحولات نشانگر حرکت عظیم مردمی است که پس از انقلاب اسلامی ایران در منطقه مشابهی نداشته است.
نوع تحولات منطقه موجب شده تا نگاههای متفاوتی نسبت به آنها صورت گیرد و بگونه‌ای که برخی از واژه خیزش مردمی، بیداری مردمی و برخی از بیداری و خیز ش اسلامی برای نام گذاری قیامها استفاده می‌کنند.
نکته بسیار مهم در این حوزه تاکید بسیاری از اندیشمندان ، تحلیلگران سیاسی و اجتماعی مبنی بر نقش و الگو پذیری ملتهای منطقه از انقلاب اسلامی ایران است. الگویی که حتی محافل رسانه‌ای و سیاسی غرب نیز نتوانسته بر آن سرپوش گذارند.

بیداری اسلامی
بیداری اسلامی پدیده‌یی اجتماعی است که به معنای رهایی از استبداد،استعمار وتلاش در راه دستیابی به کرامت انسانی ، استقلال سیاسی، اقتصادی ، فکری و ایفای نقش اسلامی خود به عنوان «بهترین امت برای مردم» آنگونه که قرآن به مسلمانان آموخته است و سرانجام هویت اسلامی را درتمامی عرصه های زندگی پدیدار ساختن.

ریشه‌ها و عوامل بیداری اسلامی
۱- ورود نسل جدید با ویژگی‌های انقلابی به عرصه منازعات که فهم ریشه‌ای و واقعی‌تری از علل عقب افتادگی‌های علمی، اقتصادی و اجتماعی جوامع خود بویژه در حوزه فکر و فرهنگی دارند.
۲- توجه به وحدت دینی و بن مایه‌های انسجام ایدئولوژیک و درک درست از راهبردهای قدرتهای خصم و استکبار برای ایجاد گسست در جهان اسلام.
۳- حوادث بیدار کننده منطقه‌ای و جهانی از جمله بحران فلسطین، ۱۱ سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و راهبرد نبرد ایدئولوژیک غرب به محوریت آمریکا که با هدف تسلط بر جهان اسلام انجام می‌شود، آثار چشم‌گیری بر بیداری اسلامی دارد.
۴- رشد و توسعه وسایل ارتباط جمعی و تکامل شیوه‌های تبلیغ اسلام. ۵- انقلاب اسلامی ایران به عنوان عامل عمده بیداری اسلامی مطرح است و نقش ویژه‌ای در حرکت بیداری ملل مسلمان ایفا کرده است.
پدیده انقلاب اسلامی، پس از چند سده به شکل عملی و عینی، اسلام و جوامع اسلامی را از انزوا و سکون خارج کرد. انرژی آزاد شده از آن به عنوان موتور محرکه همه تحرکات و خیزش جریانها و جنبش‌های اسلامی از یکسو مردم مسلمان منطقه را نسبت به حق و حقوق و توانایی‌های خود آگاه کرد و از سوی دیگر طلسم شکست‌ ناپذیر بودن غول استبداد و اختاپوس استعمار و امپریالیسم را ابطال کرد و این مسئله خود «جسارت و اعتماد به نفس» را به ملتهای مسلمان برگرداند و اینکه انقلاب اسلامی که خود از دل مذهب بیرون آمده است، به احیاء دین و تجدد حیات اسلامی در ایران و جهان مدد رسانده است.
انقلاب اسلامی در تولد، تجدید حیات ، تداوم جریانها و جریان سیاسی اسلامی معاصر در سه دهه اخیر نقش کلیدی داشت واین حقیقت مورد اتفاق نظر تمام محافل سیاسی جهان اعم از دوستداران ایران، رقیبان و کشورهای خصم است.

وحدت اسلامی
نیاز به وحدت در میان کشورهای مسلمان، امروزه بیش از هر زمانی احساس می شود. در حالی که جای جای جهان اسلام به صور مختلف (همچون اشغال مستقیم در فلسطین، دخالت نظامی در لیبی و بحرین و دخالت های سیاسی در سوریه و مصر) مورد تجاوز قرارگرفته است، احیای گفتمان امت واحده اسلامی می تواند راهگشا باشد.وحدت اسلامی میتواند نشان دهنده ی قدرت و شوکت اسلام، توانایی مسلمین، عامل غلبه بر ابرقدرتها و ظالمین و موجب مطرح شدن دیدگاه های اسلامی گردد.
براساس دیدگاه قرآن کریم انسانها در اصل خلقت، وحدت دارند، چرا که خداوند آنها را از نفس واحد آفریده است.این وحدت در خلقت پایه ای برای شکل گیری امت واحده می باشد. از سوی دیگر بر اساس آیات قرآنی امت واحده انسانی به دلایلی همچون ظلم ، حسد ،نزاع و درگیری در طلب دنیا، عدم موفقیت در آزمایش الهی، فرقه گرایی، تفرقه  افکنی های  دشمنان، وسوسه و القائات شیطانی فروپاشیده و قرآن برای تحقق دوباره ی آن، راهبردهایی همچون اُخوّت، مودّت، رحمت و رأفت، فضل و صلح در پرتوآیین مقدس اسلام را پیشنهاد می کند. در اسلام مسلمانان با هم برادرند، بنابراین امت اسلامی جامعه ای متشکل از افرادی است که از رابطه ی اُخوّت اسلامی برخوردارند و همگی معتقد به آیین اسلام هستند.
در فرهنگهای مختلف برای بیان مفهوم جامعه یا اجتماع از واژه  های گوناگونی همچون ملت، مردم، گروه، ایل، طایفه، قبیله، عشیره، ناس، قوم، شعب، طبقه، نژاد، توده و جامعه استفاده شده است. اما اسلام به جای همه این اصطلاحات واژه ی «امت» را برای جامعه ی انسانی مورد نظر خود برگزیده و از این نام گذاری منظور خاصی را دنبال می کند. امت در تعبیر و اصطلاح قرآنی، گروهی همسان در دین، آیین، زمان و مکان و دیگر مشترکات انسانی می باشد. این اصطلاح هرچند با واژه امروزی جامعه مشابهت هایی دارد ولی تفاوت های عمده ای دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت. جامعه در اصطلاح جامعه شناختی، گروه سازمان یافته ای از اشخاص و افراد انسانی هستند که با هم در سرزمین مشترک زندگی می کنند و با همکاری درگروه ها نیازهای اجتماعی ابتدایی و اصلی خود را تامین می نمایند و با مشارکت در فرهنگی مشترک و یکسان به عنوان یک واحد اجتماعی از دیگر جوامع متمایز می شوند. اما امت گروه خاصی از پیروان یک دین هستند که به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد و یا رویکرد فکری تشکل یافته اند. بر اساس این تعریف، امت می تواند مبنای نظم اجتماعی که گستره وسیعی به اندازه تمام بشریت دارد،قرار گیرد. بر اساس تعاریف قرآنی می-توان نتیجه گرفت که مراد از امت اسلامی، گروه وسیعی از مردم است که تحت رهبری و هدایت مشترک بوده و به سوی هدفی واحد در حرکت می باشند. این جامعه ی آرمانی اسلام، دارای ویژگی-های خاصی است که آن را از سایر جوامع متمایز می سازد. در شکل¬گیری امت اسلامی قطعا ویژگی ها و خصوصیات دینی از اصالت برخوردارند. به عبارت دیگر تحقق رسالات و وظایف اسلامی صرفا در چارچوب مجموعه ای به نام امت امکان پذیر است. امت اسلامی در واقع در چارچوب مرز جغرافیایی خاصی قرار نمی گیرد، بلکه بر یک مجموعه بین المللی اطلاق می شود که از یک پیام و دستور الهی اطاعت می کنند و رسالت یک پیامبر را می پذیرند. در این جامعه تمایزات نژادی و قومی انسان ها اصالت ندارد، بلکه ملاک برتری افراد تقوا و پرهیزکاری است. در اندیشه سیاسی اسلام نیز به جای اصطلاح ملت از امت استفاده می شود. در این چارچوب به جامعه ی مسلمانان که تحت حکومت اسلامی زندگی می کنند، امت گفته می شود، به طوری که تنها عامل عضویت و تابعیت در آن اسلام است و شرایط شکل دهنده ی ملت و ملی گرایی در امت اسلامی نقشی ندارد. از نظر اسلام محور اساسی زندگی انسان فکر و عقیده است. این اصل به همراه اصل وحدت، زندگی اجتماعی، همکاری و تعاون انسان¬ها با یکدیگر را در جامعه اسلامی سامان می دهد. این در حالی است که درفرهنگ واندیشه غربی مفهومی است که در برگیرنده ی اجزای ملت است و شامل عناصری همچون نژاد، وحدت زبان، تاریخ، مرز جغرافیایی و خون می شود.

نظریه امت واحده:
قرآن کریم تشکیل امت واحد را یک برنامه وسیع و جهانى براى تحقق حکومت جهانى واحد مى-داند. براى تحقق این آرمان در ادیان مختلف به ظهور مصلح آخرالزمان نوید داده است که وى این امت جهانى را بنیان مى نهد. تحقق چنین جامعه ای منوط به وحدت است و وحدت نتیجه ایمان و عقیده خواهد بود. اهمیت وحدت در جامعه اسلامی از آن روست که اسلام امت جهانی خود را بر مبنای وحدت انسان ها بنا میکند، وحدتی که از طریق انسان دوستی و احترام به حقوق انسانها و برادری و برابری میان آنها حاصل میشود و به وسیله ی آن مصالح مسلمین و بلکه بندگان خدا تأمین می گردد.

وحدت اسلامی در دوران معاصر با توجه به شرایط حاکم بر جهان و دنیای اسلام، به گونه ی یک ضرورت اجتناب ناپذیر درآمده و با سرنوشت مسلمانان در عرصه اجتماعی- سیاسی گره خورده است. وحدت یعنی رسیدن به نوعی یگانگی و همگونی منافع و اهداف. منافع و اهداف دو واژه‌ی کلیدی و خمیر مایه انسجام و یگانگی هر مجموعه‌‌ی است. پس وحدتی که در آن ارکان اسلامی وجود داشته باشد یعنی منافع و اهداف اسلامی در آن مورد نظر باشد وحدت اسلامی خوانده می‌شود. وحدت اسلامی یعنی ایجاد نوعی یگانگی و همگونی بین منافع و اهداف؛ کسانی که دارای خدای واحد، پیامبری بنام محمد(ص) و کتابی واحد بنام قرآن کریم هستند و هدف آنها سعادت بشری و رسیدن به قرب الهی است می‌توانند دارای اهداف و منافع مشترک باشند و تمام تلاش‌های شان معطوف به رسیدن به آن هدف باشد. بدین لحاظ پیامبر گرامی اسلام مسلمین را «ید واحده» در مقابل دیگران دانسته است. مراد از وحدت امت اسلامی این است که مسلمانان در حکم فرد واحد است:«ذمة المسلمین واحدة یسعی بها ادناهم، و هم ید علی من سواهم» مسلمین در مقابل بیگانگان ید واحدند.
بنابراین توحید، رسالت و کتاب آسمانی (قرآن مجید) محور و ارکان و مبانی وحدت امت اسلامی محسوب می‌شود که بدون این سه رکن، وحدت امت اسلامی شکل نخواهد گرفت.
مراد از وحدت و اخوت اسلامی که در منابع و متون دینی بیان شده آن وحدتی است که بشریت را به سوی خدای واحد و هدف واحد سوق دهد.
وحدت امت اسلامی تنها از طریق اجتماع به زیر پرچم توحید اسلامی و پیروی از قرآن و عترت و سنت امکان پذیر خواهد بود و این وجهی از وجوه تفکر اسلامی است؛ که نه به دلیل فشارهای محیطی همچون اجبار حکام، منافع سرزمینی و اقتصادی و غیره، بلکه به دلیل زیر بنای ایدئولوژیکی آن تحقق پذیر است.
در اسلام، وحدت، تنها از آن رو که وحدت است، مطلوب و پسندیده نیست؛ بلکه وحدتی از نظر اسلام درخور تجلیل است که گرد محور حق و اصول عالی انسانی و بر پایه نوامیس هستی باشد.
معنای وحدت اسلامی این است که مسلمانان از هر گروه و مذهبی بر اساس آیین اسلام گرد هم آیند،و برای تحقق این معنا لازم نیست که آن ها دست از مذهب خود برداشته، یک مذهب را برگزینند. زیرا این کار نه لازم است و نه قابل اجرا.مسلمانان می توانند با تکیه بر عناصر مشترک دینی، اتّحاد اسلامی را تشکیل دهند. راه رسیدن به این هدف این است که آنان دست کم در امور مربوط به امت اسلامی وسعت نظر داشته، فراتر از مرزهای مذهبی، ملّی، زبانی و ... بیندیشند و در عمل هم مصالح کلّی اسلام و مسلمین را بر مصالح جزئی مقدّم بدارند.

اهمیت وحدت و پرهیز از اختلاف:
قرآن کریم به مسأله وحدت اسلامی اهتمام خاصی می ورزد. از یک سو پیامدهای مثبت اتّحاد را بازگو می کند و از سوی دیگر نسبت به پیامدهای شوم اختلاف هشدار می دهد.
آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» (آل عمران/۱۰۳) همه مسلمانان را دعوت به اتّحاد و دوری از اختلاف می کند و در زمره ی آیاتی قرار دارد که در صدر آن، مومنان را به رعایت تقوای الهی فرا می خواند. از این جا می توان این نکته را برداشت نمود که ایجاد و حفظ وحدت در جامعه اسلامی از مظاهر تقوای اجتماعی- سیاسی است، چنان که ایجاد تنش و درگیری برخلاف تقوای الهی می باشد.
در ادامه همین آیه در دو مورد از اتّحاد و هماهنگی به عنوان نعمت الهی یاد کرده است. طبیعی است که در مقابل، اختلاف و درگیری نقمت و عذاب الهی می باشد. قرآن کریم در آیه ای دیگر که انواع عذاب زمینی و آسمانی را بازگو می کند می فرماید: «او یلبسکم شیعاً و یذیقُ بعضکم بأس بعض»(انعام/۶۵) یا شما را به صورت گروه های مختلف به هم درآمیزد و به بعضی طعم کیفر بعضی دیگر را بچشاند.
اختلاف از بدترین انواع عذاب برای جامعه انسانی است که پیامدهای شوم درونی و بیرونی را در پی دارد. پیامد درونی اش این است که هر لحظه احتمال دارد آتش جنگ و درگیری در چنین جامعه ای شعله ور شود و همه هستی آن را به آتش کشد؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «وکُنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها» (آل عمران/۱۰۳) شما در اثر اختلاف بر لبه گودالی از آتش بودید پس خدا شما را از آن نجات بخشید.
پیامد بیرونی اختلاف این است که جامعه در اثر آن قدرتش را از دست می دهد و در برابر دیگران ضعیف و سرخورده می شود، «ولا تنازعوا فتفشلو و تذهب ریحکم» (انفال/۴۶) با هم منازعه و درگیری نکنید آن گاه سست می شوید و قدرت تان از دست می رود. تعبیر به «تذهب ریحکم» اشاره لطیفی است به این که با نزاع و کشمکش هم قدرت جامعه از بین می رود و هم حیثیت و آبرویش.

راهکارهای وحدت اسلامی
قرآن کریم برای تحقق و حفظ وحدت اسلامی، راهکارهای زیادی ارائه می کند که مهم ترین آن ها عبارتند از:
الف)تکیه بر عناصر مشترک دینی:
راه اصولی برای رسیدن یک جامعه به وحدت درونی این است که بر مهم ترین عناصر مشترک تکیه کنند. از نظر قرآن هیچ عنصری مهم تر از عنصر دینی نیست. از این رو این کتاب آسمانی اولین راهکار وحدت را تکیه بر عناصر مشترک دینی می داند. این راهکار نه تنها در سطح امت اسلامی بلکه در سطح تمام ادیان آسمانی کاربرد دارد: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ألّا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً» (آل عمران/۶۴) بگو ای اهل کتاب به سوی کلمه ای که مشترک بین ما و شما است بیایید و آن این که جز خدای یگانه را نپرستیم و هیچ چیزی را شریک او قرار ندهیم.
گرچه این آیه در مورد اهل کتاب است اما پیام آن اختصاص به این مورد ندارد بلکه یک طرح کلی را در تعامل با دیگران ارائه می کند. بر اساس این طرح مسلمانان می توانند در حوزه های مختلف تشکیل وحدت بدهند. در حوزه وسیع می توانند با تمام ادیان آسمانی بر طبق باور مشترک به خدا و دین الهی در مقابل دیگران متّحد شوند. در دایره محدودتر جوامع مختلف اسلامی می توانند بر اساس مشترکات فراوان دینی یا حفظ هویت مذهبی شان گردهم آیند.پیشگامان وحدت اسلامی نیز طبق همین طرح گام برمیداشتند.
بحث و گفتگوی علمی در زمینه مسائل مورد اختلاف نه تنها با طرح وحدت اسلامی در تضادّ نیست بلکه نقش مهمی در موفّقیت آن دارد، زیرا اتحادی عمیق و پایدار است که توأم با معرفت و شناخت باشد نه کورکورانه و از روی احساسات. آن چه لازم به نظر می رسد این است که این گفتگوهای علمی توأم با منطق و احترام متقابل باشد.
ب)اصالت دادن به ارزش های اسلامی:
از مباحث مهمی که در موضوع وحدت اسلامی مطرح است، مبحث خودی و غیر خودی است. از منظر قرآن، تنها معیار خودی، رابطه مکتبی و دینی است نه رابطه ی ملی، زبانی، نژادی و حتی نه رابطه‌ی پدرـ فرزندی. به هر میزانی که این ارتباط معنوی مستحکم باشد به همان میزان هم معیار خودی پر رنگ خواهد بود.
طبق این اصل کلی پیامبر اسلام (ص) ابوذر غفاری و سلمان فارسی را جزء خاندان خود دانسته است. در نقطه مقابل، خداوند فرزند نوح را بیگانه شمرده و رابطه ی پدر فرزندی آنها را نادیده گرفته است: «یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح» (هود/۴۶) ای نوح همانا فرزند تو از خاندان تو نیست، همانا عمل او غیر صالح است.


ج)ایجاد وحدت درونی:
وحدت و هماهنگی وقتی پایدار است که از درون سرچشمه بگیرد و همراه با همدلی باشد. به دیگر سخن وحدت ظاهری و بیرونی آنگاهی کارساز و ماندگار است که ناشی از وحدت باطنی و درونی باشد وگرنه آن اتحاد، زودگذر و بی اثر خواهد بود.

تحقق وحدت از منظر بیداری اسلامی
بیداری ، حرکتی فراگیر برای بازگشت اسلام به هویت خویش است. بعد از قرن ها انزوا و شکست برای مسلمانان، علماء و اندیشمندان دلسوز در جهان اسلام به این نتیجه رسیدند که احیاء اسلام جز با بازگشت به اصل اسلام توسط مسلمانان و در عین حال احترام به دستاوردهای جدید بشری ممکن نیست. بر همین اساس بیداری اسلام در قرن اخیر سبب آگاهی مسلمانان به دین و بازگشت آن ها به احکام اسلامی و بازیابی عزت اسلامی در جهان شده است.
یکی از دستاوردهای مهم بیداری اسلامی احیاء و ثبت وحدت اسلامی است. چرا که یکی از آفت های بنیادین جوامع اسلامی تفرقه میان اندیشه ها و مذاهب اسلامی بوده است. تقریبا از قرن چهار هجری به بعد اغلب کتب مهمی که در میان مسلمانان نوشته شده بر پایه تعصب بر یک تفکر اسلامی و تخطه دیگر تفکرات اسلامی بوده است و بدون این که راهی را برای وحدت و تسامح بگشاید. وضع عملی وضع از این بدتر بوده است. چرا که برای قرن ها جنگ های پیاپی که میان پیروان مذاهب و مکاتب فکری اسلامی رخ داده است، فرصتی را برای رشد وپویایی مسلمانان و توسعه دین قرار نداده است.
اصل انصاف در حقوق از دیگر اصول حاکم بر وحدت مورد نظر بیداری اسلامی است. به طوری که حداقل علماء هر مذهب باید از تعصب دوری جویند و اگر عملی از سوی پیروان آن ها رخ داد که نادرست بود و با اصول وحدت ناسازگار، باید علنا آن را محکوم کنند. صداقت در این خصوص بسیار مهم است، زیرا رفتار غیر صادقانه به تشویق عوامل تندرو در هر گروه ختم می شود تا به پیروان مذاهب دیگر آسیب برسانند.