یکی از مراجع عظام تقلید قم در توصیهای به مبلغان محرم گفت: امسال از عاشورا تا اربعین دعای فرج را بخوانید، صاحب عزا اوست.
متن کامل توصیه های آیت الله وحید خراسانی به این شرح است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین
قال الله سبحانه و تعالی: "وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ" [1]
پیشآمد عاشوراست. عاشورا را نه کسی شناخته و نه هم خواهد شناخت.
مرحوم آخوند وقتی از دنیا رفت، آن مردی که در دقت نظر، حاشیه رسایلش آیتی است و در حاشیه مکاسبش در هر سطری اهل فقه می دانند چقدر هنر کرده، با این قدرت فکری وقتی او را مشاهده کردند اهلش، گفت: ما تا در دنیا بودیم نفهمیدیم سید الشهدا کیست، وقتی آمدیم به اینجا فهمیدیم او کیست. هنوز باز زود است. آخوند در حیات برزخی دیده او را. آن وقتی شناخته می شود که در حیات اخروی بشر قدم بگذارد، بعد بفهمد او کیست و او چه کرد. کاری که او کرد کاری است که امام حسن بن علی متن کلامش این است: لا یوم کیومک، روزی مثل روز تو نیست. روز جمیع انبیا، روز جمیع اوصیا، روز جمیع اولیا، همه را دید، بعد فرمود: لا یوم کیومک. او چه کرد؟ به بشریت فهماند: اغلی و اعلی از گوهر حیات انسان گوهری نیست و این گوهر به هر ثمنی سودا بشود، خسران است و حسرت؛ فقط آن کس از حسرت رسته که این اغلی الجواهر را معامله نکند الا به یک ثمن و آن ثمن خداست. بذل مهجته فیک[2]
ادامه مطلب ...آنچه پیش رو دارید، بیان برخى انتظارات و توقّعاتى است که امام حسن مجتبى(علیهالسلام) از امت اسلامى؛ به خصوص، از شیعیان دارد. امید آن که در ماه مبارک رمضان رهتوشهاى براى رهروان کوى دوست باشد.
1. خدا محورى
از مهمترین انتظاراتى که تمام انبیاء و اولیاء از بندگان خدا، داشتهاند و دارند این است که مردم در کارها و رفتارها خدا محور باشند و رضایت الهى و خداوندى را در تمام امور محور و اساس قرار دهند. امام حسن مجتبى(علیهالسلام) نیز که خود خدامحور و سرا پا اخلاص بود، از امت اسلامى و شیعیان خویش توقّع و انتظار دارد که رضایت الهى را محور فعالیت خویش قرار دهند. این توقع را گاه با بیان زیان مردم محورى و خارج شدن از محور رضایت الهى ابراز مىدارد، آنجا که فرمود:«مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کفاهُ اللهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کلَهُ اللهُ اِلَى النّاسِ؛ هر کس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت مىکند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا مىگذارد.»اولین باری که می بینیم اثر اعتقاد مهدویت در تاریخ اسلام ظهور می کند، در جریان انتقام مختار از قتله امام حسین علیه السلام است. جای تردید نیست که مختار مرد بسیار سیاستمداری بوده و روشش هم بیش از آنکه روش یک مرد دینی و مذهبی باشد روش یک مرد سیاسی بوده است. البته نمی خواهم بگویم مختار آدم بدی بوده یا آدم خوبی بوده است، کار به آن جهت ندارم. مختار می دانست که و لو اینکه موضوع، موضوع انتقام گرفتن از قتله سید الشهداء است و این زمینه، زمینه بسیار عالی ای است، اما مردم تحت رهبری او حاضر به این کار نیستند. شاید (بنا بر روایتی) با حضرت امام زین العابدین هم تماس گرفت و ایشان قبول نکردند. مساله مهدی موعود را که پیغمبر اکرم خبر داده بود مطرح کرد به نام محمد بن حنفیة پسر امیر المؤمنین و برادر سید الشهداء، چون اسمش محمد بود، زیرا در روایات نبوی آمده است: «اسمه اسمی» نام او نام من است. گفت: ایها الناس! من نایب مهدی زمانم، آن مهدی ای که پیغمبر خبر داده است(14). مختار مدتی به نام نیابت از مهدی زمان، بازی سیاسی خودش را انجام داد. حال آیا محمد بن حنفیه واقعا خودش هم قبول می کرد که من مهدی موعود هستم؟ بعضی می گویند قبول می کرد برای اینکه بتوانند انتقام را بکشند، ولی این البته ثابت نیست. در اینکه مختار محمد بن حنفیه را به عنوان مهدی موعود معرفی می کرد شکی نیست، و بعدها از همین جا مذهب «کیسانیه» پدید آمد. محمد بن حنفیه هم که مرد گفتند مهدی موعود که نمی میرد مگر اینکه زمین را پر از عدل و داد کند، پس محمد بن حنفیه نمرده است، در کوه رضوی غایب شده است.
14 - این را هم توجه داشته باشید: از صدر اسلام، زمان ظهور مهدی علیه السلام هیچ وقت مشخص نشده است. البته یک خواصی می دانستند پسر فلان کس پسر فلان کس، ولی در روایاتی که پیغمبر همین قدر فرمود: «مهدی از اولاد من حتما باید ظهور کند» چیزی که تاریخ آن را نیز مشخص نماید وجود نداشت.
پیروی از فرامین حیاتبخش امامان معصوم علیه السلام در صورتی محقق می شود که پیوند عاطفی و درونی با آنان برقرار شود و این پیوند معنوی، با شناخت کمالات وجودی آن گرامیان دوام می یابد. در این نوشتار در ادامه مباحث گذشته، با دو ویژگی امام حسین علیه السلام ؛ یعنی، «سخاوت واحسان» و «تربیت شایسته» آشنا می شویم:
امام حسین علیه السلام برای تربیت افراد، مخصوصا فرزندان خویش، از کارآمدترین شیوه ها بهره می گرفت که هر یک از آنان می تواند برای پدران و مادران و مربیان عصر ما راهگشا باشد. ما در اینجا جهت اختصار فقط به مواردی از آن اشاره می کنیم:
آن حضرت با چهره ای گشاده و روحی سرشار از عاطفه و محبت با همسران خود برخورد می کرد؛ چرا که آرامش روحی و روانی مادر، در پرورش فرزندان نقش به سزائی دارد. امام حسین علیه السلام بارها تکریم همسر را به دوستانش متذکر شده و در پاسخ اعتراض آنان که به وجود فرشها و پرده های نو در منزل حضرت ایراد می گرفتند، می فرمود: «اِنّا نَتَزَوَّجُ النِّساءَ فَنُعْطیهِنَّ مُهُورَهُنَّ فَیَشْتَرینَ بِها ماشِئْنَ، لَیْسَ لَنا فیهِ شَی ء(1)؛ ما با زنها ازدواج می کنیم و [پس از ازدواج] مهریه همسران را پرداخت می کنیم و آنان با مهرهایشان هر چه دوست داشته باشند می خرند و ما دخالتی نمی کنیم.»
عالم همه قطره اند و دریاست حسین | مردم همه بنده اند و مولاست حسین |
از بس که کرم دارد و آقاست حسین | ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش |
* * *
در شماره 51 مجله «مبلغان»، دو مقاله تحت عنوان «امام حسین علیه السلام الگوی زندگی» به چاپ رسید که مباحث آن بر محور برخی اوصاف امام حسین علیه السلام تنظیم شده بود و عبارت بودند از: 1. خدامحوری و اخلاص؛ 2. صبر و بردباری؛ 3. خدمت گزاری؛ 4. شجاعت؛ 5. عبادت و عرفان؛ 6. پاسداری از ارزشهای الهی؛ 7. صلابت و قاطعیّت. و اکنون در ادامه آن، به برخی اوصاف دیگر آن حضرت می پردازیم.
در قرآن کریم، واژه «شکر» که به معنای سپاس گزاری و قدردانی است، به صورتهای مختلف بیش از 77 بار به کار رفته است. گاه می فرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاَءَزیدَنَّکُمْ»؛(1) «اگر سپاس گزاری کردید، من [نیز بر نعمتها] می افزایم.» و گاه دستور می دهد که از خدا، و والدین خود سپاس گزاری و قدردانی نمایید «اَنِ اشْکُرْ لی وَلِوالِدَیْکَ»؛(2) «از من و پدر و مادرت سپاس گزاری کن!» و در آیاتی هم دستور می دهد که از نعمتهای خدا قدردانی کنید «وَاشْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ»؛(3) «و نعمتهای خدا را سپاس گزاری نمایید!»
یکی از بارزترین مصداقهای تشکر از خداوند و نعمتهای او، قدردانی از بندگان خداست؛ کسانی که نسبت به انسان خدمت و احسانی انجام می دهند و یا در مسیر حق و هدایت گام برمی دارند. لذا امام زین العابدین علیه السلام فرمود: «اَشْکَرُکُمْ لِلّهِ اَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ»؛(4) سپاس گزارترین شما برای خدا [کسی است که[ سپاس گزارترین شما برای مردم است.»
و امام هشتم علیه السلام فرمود: «مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقینَ لَمْ یَشْکُرِ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ؛(5) کسی که نعمت دهنده از مردم را سپاس گزاری نکند خدای عزیز و جلیل را سپاس گزاری نکرده است.»
و امام سجاد علیه السلام فرمود: «وَ اَمّا حَقُّ ذِی الْمَعْرُوفِ عَلَیْکَ فَاَنْ تَشْکُرَهُ وَ تَذْکُرَ مَعْرُوفَهُ؛(6) حق کسی که کار نیک انجام داده بر تو این است که از او سپاس گزاری نمایی، و کار نیک او را یادآور شوی.»
خداوند متعال در توصیف ویژگیهای مردان الهی و مبلغان راه حقیقت، شجاعت و شهامت را یکی از بارزترین صفات و خصلتهای آنان می شمارد و می فرماید: «الذین یبلغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احدا الا الله وکفی بالله حسیبا» ; (1) «کسانی که رسالتهای الهی را ابلاغ می کنند و تنها از خدا می ترسند و از غیر او هیچگونه واهمه ندارند و خداوند برای حسابرسی کافی است .»
همچنین خداوند در سوره مائده جهادگران راه خدا را دلیر مردانی به شمار آورده است که در راه دفاع از حق و آرمانهای والای اسلامی هیچگاه خسته نمی شوند و از سرزنش و ملامت سست عنصران و منافقان و مخالفان هرگز شک و دو دلی به خود راه نمی دهند و با روحیه قوی و شهامت بی نظیر خود تاج و تخت طاغوتهای زمان را به لرزه در آورده، به فضل و رحمت الهی دل می بندند: «یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم » ; (2) آنان در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی ترسند و این [روحیه شجاعانه] فضل خداست که به هر کس که بخواهد عنایت می کند و خداوند وسعت دهنده دانا است .»
ادامه مطلب ...