مدیریت از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)

محصول روابط اجتماعى و اقتصادى ظالمانه تشکیل طبقات و پدید آمدن یک جامعه با تضادهاى اجتماعى آشکار است، امام امتیازات طبقاتى را از بنیاد واژگون نمود، عبداللّه بن صلت مى گوید:

مردى از اهل بلخ گفت: در سفر خراسان با امام بودم، روزى سفره اى انداختند و غلامان سیاه و غیر آنان را بر سر آن فراخواندند (و همه باهم با خود ایشان غذا خوردند) گفتم: اى کاش براى این ها سفره اى جداگانه ترتیب مى دادید. امام (علیه السلام) فرمود:

محصول روابط اجتماعى و اقتصادى ظالمانه تشکیل طبقات و پدید آمدن یک جامعه با تضادهاى اجتماعى آشکار است، امام امتیازات طبقاتى را از بنیاد واژگون نمود، عبداللّه بن صلت مى گوید:

مردى از اهل بلخ گفت: در سفر خراسان با امام بودم، روزى سفره اى انداختند و غلامان سیاه و غیر آنان را بر سر آن فراخواندند (و همه باهم با خود ایشان غذا خوردند) گفتم: اى کاش براى این ها سفره اى جداگانه ترتیب مى دادید. امام (علیه السلام) فرمود:

 

مَهْ إن الرب تبارک و تعالى واحد و الأم واحدة و الأب واحد و الجزاء بالأعمال 1

خاموش باش! خداى همه یکى است، مادر یکى و پدر یکى (پس تفاوت نیست) و پاداش هر کس به کردار او بستگى دارد.

 

امام در تعالیم والاى خویش به کارگزاران و دیگر مسؤولان نظام اسلامى مى آموزد هر کسى باید در گام نخست در اندیشه ساختن خود باشد و شایستگى هاى لازم را در وجود خویش آشکار سازد و با دیگران با تعهد و به خوبى رابطه برقرار کند و خدمتگزار همه مردم باشد.

امام در خراسان تمام اموال خود را در روز عرفه (میان مردم و نیازمندان) تقسیم کرد، در این هنگام فضل بن سهل گفت: این کار با خسران توأم است، حضرت فرمود:

بلکه چنین کارى قرین با غنیمت و منفعت است، آنچه را که براى دست یابى به پاداش الهى و کرامت انسانى بخشیدى زیان و غرامت تلقى مکن. 2
در جای دیگر نقل شده که معمر بن خلّاد مى گوید:

هنگامى که امام رضا (علیه السلام) غذا مى خوردند، سینى مى آوردند و نزدیک سفره مى گذاشتند، آن حضرت به بهترین غذایى که برایش مى آوردند مى نگریست و از هر خوراکى مقدارى را برداشته و در آن سینى مى نهادند، سپس دستور مى دادند آن سینى غذا را براى بینوایان ببرند امام نمى تواند غذایى را میل کند که محرومان از آن نخورده اند. 3

این شیوه در راستاى همان محورهاى اصولى در تعالیم الهى امام است که انسان ها ارزشى همانند دارند و باید نیازهاى آنان برآورده شود امام فرموده اند:

 

عونک للضّعیف افضل من الصدقه 4

یارى به افراد ناتوان از صدقه در راه خدا برتر است.

 

حتى در تعالیم رضوى کارى که خدمت در دربارها را جبران مى کند و عمل نامشروع کمک به ستمگران را محو مى سازد، یارى رساندن به مردم و گره گشایى از کار آنان است، حسین انبارى مى گوید:

مدت چهارده سال به امام رضا (علیه السلام) نامه نوشتم و از کار در دربار پادشاه اجازه خواستم، امام در جوابم نوشت، نامه ات را خواندم و از هراسى که در این شغل دارى آگاه شدم. اگر مى دانى که هرگاه معتدى کارى (در دربارها) کردى، طبق دستورات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل مى کنى و دستیاران و کاتبان تو از هم کیشان تو خواهند بود و هنگامى که مالى به دستت رسید بخشى از آن را به بینوایان مؤمن مى دهى تا بدان اندازه که خود مانند یکى از آنان باشى، اگر این گونه عمل کنى، کار تو در دربار سلاطین با خدمت به برادران دینى ترمیم مى گردد و گرنه (خدمت در دربارها) جائز نمى باشد. 5

امام در حدیث زیر نقش حیاتى کارگزاران نظام اسلامى را چنین ترسیم مى نماید:

آن حضرت به مأمون گفت: درباره امت محمد و فرمانروایى که برایشان دارى از خدا بترس، زیرا کارهاى آنان را تباه کرده اى و کار را به دست کسانى سپرده اى که به غیر حکم خداوند بلند مرتبه داورى مى کنند و خود در این سرزمین ماندگار شده و خانه هجرت و محل فرو آمدن وحى را ترک کرده اى و بر مهاجران و انصار با نبود تو ستم مى رود و سوگند و پیمان هیچ مؤمنى را نگاه نمى دارند و روزگار بر مظلومان به سختى مى گذرد و آنان براى زندگى به هزینه اى دسترس ندارند و کسى را نمى یابند که نزد او از اوضاعى که دارند شکایت کنند. 6

ماجراى این حدیث آن است که روزى مأمون خدمت امام رفت و با خود نامه اى طولانى داشت که متن آن را براى حضرت خواند، در آن مکتوب آمده بود که برخى روستاهاى کابل به دست لشکریان اسلام فتح گردیده است وقتى خواندن آن خاتمه یافت امام فرمودند: آیا فتح مناطقى از قلمرو شرک و کفر تو را خرسند ساخته است، مأمون پرسید آیا این خبر شادمانى ندارد که امام مطالب فوق را فرمودند و به او تأکید کردند تو عدالت را در داخل سرزمین هاى اسلامى برقرار کن و فقر و محرومیت را از ریشه برانداز و به گرفتارى هاى مردم رسیدگى کن که این مایه خشنودى و خوشحالى یک حاکم اسلامى است نه کشورگشایى و فتوحات تازه و افزون بر قلمرو جغرافیایى. 7
امام از سویى تصریح مى نمایند که بر اثر عواملى، افرادى در جامعه زندگى مى کنند که از نظر سلامتى مشکل دارند و پدیدآمدن آنان بر اثر بیمارى، سالخوردگى، حوادث طبیعى و جنگ ها طبیعى است امّا بقاى آنان به همان حال نگران کننده از نظر اسلام محکوم است، باید کارشان را در کمترین زمان سامان داد و از تعهد و تکلیف انسانى و حکومتى در این زمینه فراموش نکرد و ضرورت دارد کار این گونه افراد درست شود تا از آن وضع آشفته رهایى یابند: ...لان اللّه کلّف اهل الصحة القیام بشأن اهل الزمانه و البلوى 8
یعنى خداوند توانمندان (آنان را که امکانات، قدرت و شرایطى را در اختیار دارند) مکلف کرده است که امور زندگى بیماران از کار افتاده و بلا دیدگان را سامان دهند.

که این کلام سخن حضرت على (علیه السلام) را به اذهان متبادر مى نماید:

 

اللّه اللّه فى الطبقه السّفلى

من الّذین لاحیلة لهم من المساکین و المحتاجین و اهل البؤسى و الزّمن 9

خدا را خدا را در کار فرودستان یعنى بینوایان و نیازمندان و فقیران و بیماران زمین گیر که هیچ کارى از دستشان برنمى آید.
امام رضا (علیه السلام) در سخن دیگرى از این واقعیت بیشتر پرده برمى دارد و با صراحت افزون ترى مسؤولیت کارگزاران مسلمان را مطرح مى فرمایند:

اگر زمام حکومت را در دست گیرم غذاى ساده تر و کم ارزش ترى (نسبت به زمان زمامدارى) خواهم خورد و لباس خشن و زبر(پس از لباس هاى نرم) در برخواهم کرد و (پس از آسایش) با سختى و مشقّت خواهم زیست.10

و باز این کلام گهربار مؤیّد کلام با کرامت حضرت على (علیه السلام) که فرموده اند:خداوند مرا براى مخلوقات خودش امام قرارداد پس بر من واجب ساخت که درباره خودم و خوردنى و نوشیدنى و لباس هایم، همچون ناتوان ترین مردم زندگى کنم تا فقیر به فقر من اقتدا کند و ثروتمند به سرکشى برنخیزد. 11
حضرت امام رضا (علیه السلام) از دیدگاهى دیگر رسیدگى به اوضاع مسلمانان را مورد تأکید قرار مى دهد و آن این که هر فردى از کارگزاران با مردمان تحت قلمرو خویش برادر دینى هستند و از این منظر باید با آنان به برابرى و برادرى رفتار کنند در هر چیزى که برابرى در آن رواست.12
در روایتى آن حضرت از اجداد خود نقل مى کند که در نظر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برترین مسلمان کسى است که بهتر و بیشتر از دیگران به بخشش اموال و کمک رسانى اجتماعى اقدام کند و خیرخواه ترین افراد نسبت به برادران خود و جامعه اسلامى باشند. 13
اصولاً حضرت امام رضا (علیه السلام) برادرى را که به همیارى و مساوات در مسایل اجتماعى و اقتصادى نینجامد، رد مى کند: آن امام همام خطاب به اسماعیل راوى حدیث از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است:

اى اسماعیل، آیا در میان آشنایان خود چنین دیده اى که هرگاه کسى جامه اى ندارد و دیگرى آن را اضافه دارد، به او بدهد؟

گفتم نه

فرمود: اگر کسى پوششى دارد و براى دیگرى مى فرستد تا او نیز پوشش داشته باشد؟

جواب دادم: خیر

آنگاه امام (به نشانه ابراز تأسّف عمیق) دست بر زانوى خویش زد و فرمود: این ها برادر یکدیگر نمى باشند. 14


پاورقی ها:

1ـ کافی جلد 8 صفحه 230 ؛ مسند الامام الرضا (علیه السلام) مقدمه صفحه 46 ؛ الحیاة جلد 1 صفحه 451

2ـ مسند الامام الرضا (علیه السلام) مقدمه صفحه 48 ؛ بحارالانوار جلد 49 صفحه 100

3ـ اصول کافی جلد 4 صفحه 52 ؛ مسند الامام الرضا (علیه السلام) جلد 1 صفحه 383

4ـ تحف العقول صفحه 446 ـ 450 ؛ صحیفة الرضا (علیه السلام) صفحه 394 ؛ بحارالانوار جلد 75 صفحه 339

5ـ مسند الامام الرضا (علیه السلام) جلد 2 صفحه 312 ؛ درر الاخبار صفحه 370 ؛ بحارالانوار جلد 49 صفحه 277

6ـ عیون اخبار الرضا (علیه السلام) جلد 2 صفحه 160 ؛ مسند الامام الرضا (علیه السلام) مقدمه صفحه 84

7ـ همان

8ـ عیون اخبار الرضا (علیه السلام) جلد 2 صفحه 89 ؛ مسند الامام الرضا (علیه السلام) جلد 2 صفحه 205 ؛ من لا یحضره الفقیه جلد 2 صفحه 8 ؛ علل الشرائع جلد 23 صفحه 369

9ـ نهج البلاغة صفحه 438

10ـ مسند الامام الرضا (علیه السلام) جلد 2 صفحه 362 ؛ مکارم الاخلاق طبرسی صفحه 115

11ـ اصول کافی جلد 1 صفحه 410

12ـ اصول کافی جلد 2 صفحه 171

13ـ

14ـ مسند الامام الرضا (علیه السلام) جلد 1 صفحه 296 ؛ مجموعة ورام (تنبیه الخواطر) جلد 2 صفحه 85 ؛ مصادقة الاخوان شیخ صدوق صفحه 36

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد