القاب آن حضرت
و آنچه از صفات بلند در وجودش بود، بر علوّ ذات وی دلالت دارد و آنها عبارتند از:
1 - شهید.
2 - طیّب.
3 - سیّد شباب اهل الجنّه (سرور جوانان اهل بهشت).
4 - سبط (1) به اعتبار فرمایش پیغمبر صلی الله علیه و آله که فرمود: «حسین، سبطی
از اسباط است» (2) .
5 - رشید.
6 - وفی (وفادار).
7 - مبارک.
8 - التابع لمرضاة اللَّه (پیرو رضای خدا) (3) .
9 - الدلیل علی ذات اللَّه (دلیل و راهنما برذات حق).
10 - مطهر.
11 - برّ (نیکوکار).
12 - احد الکاظمین (یکی از فرو خورندگان خشم) (4) .
کنیه امام حسین
کنیه آن حضرت «ابو عبداللَّه» (5) بود و بسیاری از مورخان گفته اند که وی کنیه ای غیر از آن نداشته است (6) و گفته شده: کنیه اش «ابو علی» (7) می باشد و مردم پس از شهادتش او را «ابو الشهداء و ابو الاحرار» کنیه دادند.
پاورقی:
(1) تحفة
الازهار و زلال الانهار.
(2) بستانی، دائرة المعارف 47:7.
(3) نور الابصار، ص253. جوهرة الکلام فی مدح السادة الاعلام، ص116.
(4) دلائل الامامة، ص73.
(5) الارشاد، ص198.
(6) الفصول المهمّة، ص170. نور الابصار، ص253.
(7) المناقب 78:4. انساب الاشراف، ج1، ق1.
امام حسین علیه السلام در شب دوّم به کنار قبر جدش صلی
الله علیه و آله شتافت در حالی که غمگین و اندوهناک بود تا از ستم ستمکاران نزد آن
حضرت شکایت بَرَد. امام علیه السلام در برابر قبر شریف ایستاد، دو رکعت نماز
خواند، بسیار متأثر شو افسرده خاطر بود، آنگاه از محنتها و گرفتاریهایی که بر آن
حضرت وارد شده بود، شکایت کرد و گفت:
«خداوندا! این قبر پیامبرت محمد است و من فرزند دختر محمد، ماجراهایی برایم پیش
آمده که تو می دانی. خداوندا! من معروف را دوست می دارم و از منکر، بیزارم، ای
دارنده شکوه و عظمت، به حق این قبر و هر کسی که در آن است از تو می خواهم برای من
آنچه را موجب رضایت تو و پیامبرت می باشد، انتخاب فرمایی».
امام،
در شب جمعه، سه شب از شعبان گذشته به مکه رسید (1) و در خانه عباس بن عبدالمطلب (2)
، رحل اقامت افکند، مردم مکّه استقبال شایانی از آن حضرت به عمل آوردند و هر صبح و
شب نزد آن حضرت می رفتند و احکام دین و احادیث پیامبرشان را از او می پرسیدند.
«ابن کثیر» می گوید: «مردم در مکّه به سوی او می رفتند، در اطرافش می نشستند و
سخنش را می شنیدند و از آنچه می شنیدند، بهره می بردند و آنچه را از او روایت می
کردند، می نوشتند» (3) .
امام با جاذبه معنوی خود، دلها را به خود جلب می کرد و قلبها را به سوی خود می
کشید، مردم به دور او حلقه زدند تا جانهای خود را از آب گوارای علومش که ادامه
علوم جدش، پرتو افکنده علم و نور در زمین بود، سیراب کنند.