امام مهدی علیهالسلام به جهت قدردانی و وفا نسبت به رشادتهای حضرت عباس علیهالسلام به این بارگاه ملکوتی تشریف میآورند، نمونه زیر گویای این واقعیت میباشد:
فقیه فرزانه آیت الله حاج سید مرتضی لنگرودی فرمود: در حرم مطهر حضرت قمر بنیهاشم علیهالسلام مشغول زیارت بودم، ناگهان دیدم شخصی پشت سر من مشغول زیارت و خطاب به حضرت میفرماید:
«یا عمی!» و مطالبی را با فصاحت و بلاغت بیان میکند. من از بس برایم این مطلب جالب و جذاب بود دست از زیارت برداشتم تا ببینم این بزرگوار چه میگوید. همچنان مات و مبهوت شده بودم ولی کلمات دلربای ایشان را همچنان میشنیدم و ایشان گریه میکرد و با حضرت در حال صحبت بود. ولی یک مرتبه از نظرم غایب شد. [1] .
ادامه مطلب ...
مرحوم علامه بزرگوار و عالم جلیل القدر شیعه محدث اهلبیت عصمت و طهارت علیهم
السلام زنده کننده اسلام مرحوم علامه مجلسی رضوان اللّه تعالی علیه از بعضی از اهل
وثوق از سید علی حسینی رحمة اللّه علیه نقل فرمود:
من مجاور برقبرمولایم آقا علی بن موسی الرضا ع بودم ، چون روز عاشورا شد مردی از
دوستان ما، کتاب مقتل آقا امام حسین ع را شروع کرد به خواندن تا به این روایت رسید
که حضرت باقر ع فرمود:
هرکس در مصائب آقا سید الشهداء اباعبداللّه الحسین ع از چشمهایش باندازه پرپشه ای
اشک ریزد حق تعالی گناهان او را می آمرزد، اگر چه بقدر کف دریاباشد.
ادامه مطلب ...
مدتها در خصوص عارف کبیر مرحوم آیتالله قاضی (قدس سره) مطالعات نسبتا جامعی داشتم ولی در بین این مطالعات، به دنبال این نکته بودم که بدانم علت دگرگونی مرحوم قاضی چه بوده است؟ ولی متأسفانه اشارهای بدان نشده بود و نمییافتم و یا اشاراتی که دلم به آن محکم نمیشد.
تا اینکه به محضر یکی از بزرگان که خود از شاگردان عارف صمدانی مرحوم آیتالله انصاری همدانی (قدس سره) و از متشرفین به خدمت مرحوم آیت الله آقای قاضی (قدس سره) بود رسیدم، آن عزیز میفرمودند:
ادامه مطلب ...آقای محمد کریم محسنی، آموزگار یکی از دبستانهای شهرستان خرمآباد که از معلمین دقیق و علاقمند به فرهنگ میباشد از قول یک نفر به نام احمد کاوسی که ایشان نیز آموزگار است چنین تعریف میکند که:
چند سال پیش برای انجام کاری، عازم اهواز بودم، در بین راه و در محلی که به نام «تنگ فنی» معروف است. و گردنه خطرناکی دارد، کامیونی را دیدم که قسمت جلوی آن در دره فرو رفته و در حالت ترس آوری قرار گرفته بود. به وضعی که اگر یک نفر، یک فشار جزئی به آن وارد میکرد، به عمق دره سرنگون میشد. ما اتومبیل خودمان را متوقف نمودیم و رفتیم که به آن کامیون کمک کنیم. در این هنگام دیدیم که چند نفری در کنار کامیون نشسته و مشغول خوردن غذا هستند. آنها ما را تعارف کردند ما نیز، دعوت آنها را پذیرفتیم و جویای کیفیت قضیه شدیم، معلوم شد کامیون مزبور از ابتدای سرازیری گردنه، ترمز بریده و راننده که مردی است مسیحی به اتفاق خانوادهاش، دست و پای خود را گم میکند.
ادامه مطلب ...