سیب و عطش

قصّه ی غریبی است کربلا که هر بار میخوانیش

تازه تر و داغ خیز تر است.

روایت شگفتی است که تنها با گوش های عطش باید شنید

و با گونه های خیس و لبان ترک بسته باز گفت.

قصه عشق است عاشورا؛ 

نامکرر و تازه و تر و شور انگیز که هر بار می شنوی

پنجره ای تازه به تماشای انسان می گشاید

و پلک ها به ضیافت آفاقی آبی تر می خواند.

این مرثیه ی حماسه گون قصه سیب و عطش است؛

آمیزه ی نجابت سیب و صلابت عطش.

هیچ کس نیست که فصلی از این کتاب بخواند 

و همه فصول جان را به چهار فصل این حادثه نسپارد.

کربلا خواندنی ترین کتاب تاریخ است.

بارورترین فصل هستی انسان و شگفت ترین حادثه ای که زیر این آسمان آبی،

سرخ و بشکوه اتفاق افتاده است.

کربلا، عصاره ی همه ی زیبایی ها و عطمت هاست.

چه می طلبیم که در کربلا نباشد؛

عشق، ایمان، خدا، انسان، لبخند، اشک، قرآن، زمین، آسمان، آیینه، آفتاب، آب، مهتاب و...؟

این جا که می رسی فراوانی ایمان است.

بی شمار ایثار و فداکاری و شور.

این جا، تقدیر انسان رقم خورده است و سرنوشت خوبی.

هر چه گم شده داریم در کربلا بیابیم و هر چه یافته در اینجا گم کنیم که خدا

پیش از کعبه کربلا ساخته است و پیش از آسمان، حسین.

هر که خدا و خوبی می خواهد از کربلا ناگزیر است.

هر که زیباترین روز خدا را می خواهد عاشورای حسین را باید ادراک کند.

این نوشته ها نیز بهانه ی درک این خوبی و زیبایی است

و خوب تر از آن نگاه زیبا و عاشورا آشنایتان، خوب تر و زیباترش می کند.

این نگاه را چشم به راهیم.

 

مؤلف: دکتر محمد رضا سنگری

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 10 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ق.ظ http://saba98@yahoo.com

salam
mamnon az web khobeton
babat matlabam mamnon be manam sar bezanid
bazam miam inja

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد